گذار از خانۀ سنتی به آپارتمان امروزی بر تمامی وجوه کیفی خانه در سطوح کالبد، عملکرد، ساختار، معنا و فرهنگ معیشت مؤثر بوده است. تزیینات در کالبد خانه نیز دستخوش دگرگونی شده است و امروزه بهعنوان عاملی الحاقی و با هدف زیبایی ظاهری به اثر معماری افزوده میشود. این در حالی است که بنابر اصل پرهیز از بیهودگی و مردمواری در معماری سنتی، تزیینات علاوهبر جنبههای زیباییشناسانه از قابلیتهای عملکردی، ساختاری، معنایی و فرهنگی برخوردار است و در دو سطح درونی و بیرونی با زمینۀ خود ارتباط برقرار میکند. این ارتباط چندلایه، ضمن پرهیز از بیهودگی و تبدیل تزیینات به هنر کاربردی، بستری برای عدم فرسایش زمانی اثر فراهم میکند. بنابراین، لازم است مطالعات دقیقتری پیرامون این قابلیتهای چندگانه و بازنگری در جایگاه تزیینات در معماری امروز صورت گیرد. هدف از این پژوهش طراحی الگویی برای تحلیل جایگاه تزیینات در خانۀ ایرانی است که به جستاری دقیقتر در سطوح گوناگون این مفهوم خواهد انجامید. پرسش اصلی این است که تزیینات، بهمنزلۀ نمود بیرونی، تحت تأثیر کدام مؤلفههای درونی است و چگونه قابلیتهای چندگانۀ آن در سطوح گوناگون مکمل یکدیگرند؟ در این پژوهش کیفی، با روش استدلال منطقی و بر اساس مطالعات اسنادی، الگویی طراحی شده است که بنابر آن، تزیینات بهمنزلۀ یک نمود بیرونی زیباییشناسانه، تحت تأثیر عوامل درونی متعددی قرار میگیرد، در سطوح عملکرد، ساختار، معنا و فرهنگ، قابلیتهای درونی آن تشدید میشود و با چهار مؤلفۀ نوع ترکیب، ضرورت، ارتباط با حامل و حالت ارجاعی در سه مقیاس خرد (ارتباط با خود)، میانه (ارتباط با حامل) و کلان (ارتباط با بستر) کنترلشدنی است. ازاینرو این نگرش به تزیینات، ضمن حمایت از نمود بیرونی و زیباییشناسانه، وجه محتوایی عمیقتری را منتقل میسازد، گذر زمان موجب فرسایش محتوایی اثر نمیشود بلکه ارزش روزافزون و جاودانگی آن را در پی دارد و این مهم یکی از عوامل اصلی موقتینبودن اثر است.